هنر و انقلاب اسلامي
هنر ،يعني« آفرينش زيبائي »؛ به منظور بيان احساسات شخصي ، و نيز به تعابيري : وسيله لذٌت بردن از زندگي ، شادي روان ، بازارگرمي خود يا كالا ها يا خدمات خود ، و يا استناد هاي اجتماعي و فرهنگي .
هنر چيست ؟
از دوران باستان تا به امروز تعاريفي متفاوت از هنر به عمل آمده است :
در دوره باستان توسط افلاطون و ارسطو
در دوره رنسانس توسط آلفرد دورر نقاش آلماني ، جيورجيو وازاري ، نقاش ، معمار و نويسنده ايتاليائي . ميكل آنژ نقٌاش ايتاليائي . نيكولا پوسن ، نقاش فرانسوي
در دوره جديد توسط منتسكيو . متفكٌر و فيلسوف فرانسوي . دنيس ديدرو ، فيلسوف فرانسوي . امانوئل كانت فيلسوف فرانسوي متوفي 1800 ميلادي .
... و از آن به بعد ده ها نفر از مشاهير اروپائي و آمريكائي و جز آنها نيز تعاريفي از هنر ارائه داده اند ؛ و مي توان گفت دريغ از حتي يك تعريف از هنر نزد ايرانياني كه مدعي اند : « هنر نزد ايرانيان است و بس » ! ؛ و اگر هم تعريف معتبري صورت گرفته است انتشار نيافته است ؛ و در صورت انتشار هم اشتهار نيافته است .
از تعريف هنر كه بگذريم ، انواعي براي آن برشمرده اند و حوزه هائي قائل شده اند كه مهمتيرين آنها عبارت اند از :
هنر اولٌيه بشر يا هنر بدوي ( كه موضوع باستان شناسي و به ويژه مردم شناسي است )
هنر....
هنر عقيرتي يا ديني ( كه باز ، مگر در خصوص اديان پيشرفته توحيدي كنوني ، موضوع مردم شناسي است ) .
به نظر برخي از پژوهشگران :ريشه و اساس هنر ، مذهب ، و جامعه ، يكي است ؛ يعني همان است كه در معابد ، كنيساها ، كليساها ، و به ويژه مساجد ( و مدارس علميٌه ) ظاهر شده است ؛ و ناجي پيشرفت و تعالي جامعه به شمار مي رود . مساجد و مدارس علميٌه با استفاده از هنر باقيمانده از پارس باستان و روم قديم ، آباداني حريم خود ، افزايش ساختمان هاي محل و شهر، در عين حال سبب نشو و نماي تفكٌر فلسفي ، ايجاد مكاتب علمي و نهايتا" آفرينش هاي هنري جديد تر و بسيار قوي تري شده اند ؛ كه هنر اسلامي ناميده مي شود .
هنر اسلامي در مناطق گوناگون جهان اسلام داراي تفاوت هايي است كه مكاتب مختلفي را تشكيل داده است .
در ايران ، ابتدا تحت تاثير تقليد افتخار آميز خلفاي عباسي از هنر ساساني به صورت هنر سلطاني ، شاهي و شاهنامه اي ظاهر شده است : همانطور كه شعر ، يعني بيان منظوم و موزون ناشي از احساسات شخصي اسدي توسي و فردوسي توسي برخاسته در شاهنامه هايشان برخاسته از ادبيٌات ايران باستان چون كتاب خداينامك است ، موسيقي ايراني در دربار خلفاي عبٌاسي با حضور امثال ابونواس ، شاعر و موسيقيدان ايراني ، و ساير هنر ها نيز منشاء و مبدائي ايراني – مذهبي – شاهنشاهي دارند .اما بنا به مصاديقي اسلامي چون مسجد و مدرسه ، هويتي نسبتا" جديد مي يابند و هنر اسلامي را تشكيل مي دهند ؛ كه به صورتي شگرف ، به جاي آنكه در اين سير تحوٌل ، جنبه ي ديني و « حق » شناسي در آنها قوي تر شده باشد ابزار دست خلفاء ، سلاطين و به طور كلٌي سلطه گران قرار گرفته عملا" به نام دين بر عليه دين جريان يافته است .
اوٌلين شعر داراي تاريخ پارسيشايد شعر عبٌاس مروي در مدح مامون عبٌاسي در 1104 سال پيش ، يعني 187 ه.ش باشد . تاريخ اشعار حنظله باد غيسي مشخصٌ نيست ؛ امٌا شعر مشهور ديگري در سال 247 ه.ش ، 1144 سال پيش ، و تقريبا" در همان سال ميلاد خجسته حضرت ولي عصر (عج) از محمد بن وصيف سيستاني منشي يعقوب ليث صفاري در مدح وي است ؛ با اين مطلع :
اي اميري كه اميران جهان خاص و عام
بنده و چاكر و مولاي و سگ بند غلام
در اين سعر سلطه طلبي هنر و ادبيٌات ايراني – عربي ، اغراق متداول ، و نهايتا" استبعاد ضمني از اسلام راستين ديده مي شود؛ به اضافه ي اين كه از نظر شكل نيز ، چون معماري ايراني قبل از اسلام ، قرينه سازي شده به موازات شعرهاي اعراب ، به صورت شعر عروضي در آمده است .
هنر اسلامي ايران را چه بسا قبل از مساجد و ظروف و نقٌاشي ها و... باقيمانده بتوان از اشعار فيروز مشرقي ، ابوسليك گرگاني ، ونيز در دوره سامانيان :ابوالمؤيد بلخي ، ابوالحسن شهيد بلخي ، عماره مروي ، كسائي مروي ، رودكي سمرقندي ، اسدي توسي ، دقيقي توسي ، فردوسي توسي ، .... باز شناخت . هنر ، شعر ؛ و شعر ، هنر است .
از اينجا با توجٌه به تغييرات سبك ادبي ( خراساني – عراقي – هندي ...) تغييرات مذهبي و تغييرات معماري ، كه بيش از همه در مشاجد و مدارس ظهور يافته اند ، مي توان دوره هايي براي هنر ديني قائل شد كه دوره « هنر انقلاب اسلامي » مي تواند پيشرفته ترين و متعالي ترين دوره در بين اين دوره ها باشد . انشاء الله .