ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



یا مرتضی علی (ع)


بدون یار شدم، رفت آنکه یارم بود



همان که وقت غم و غصه غمگسارم بود



 



از این قنوت و از این دست های سرد تهی



مشخص است که هم دار و هم ندارم بود



 



مرا به تیغ نیازی نبود تا او بود



به ذوالفقار چه حاجت که ذوالفقارم بود



 



نکشت و کشت مرا ، جان گرفت و هم جان داد



تبسمش، که تسلای جان زارم بود



 



هزار گل پس از او روی بسترش جا ماند



ولی مدینه نفهمید او بهارم بود



 



منم پیمبرِ بعد از پیمبر خاتم



که گریه، وحی من و چاه کوفه، غارم بود



 



در آن زمان که عدو خواست تا مرا ببرد



جواب محکم زهرا «نمی گذارم» بود





سکوت کردم و آهی کشیدم آن وقتی



که در نماز پسین، دومی کنارم بود



پیمان طالبی


کلمات کلیدی این مطلب :  یا ، مرتضی ، علی ، (ع) ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/29 در ساعت : 10:25:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  1442


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/1/30 در ساعت : 9:29:53
سلام بر جناب طالبی عزیز
دست مریزاد شعری استوار ،ژرف نگر و زیبا بود با آرایه های آیینی ، مستدام باشید
زهرا آراسته نیا
1391/1/29 در ساعت : 16:12:53
سلام جناب آقای طالبی. بسیار زیبا
زهرا شعبانی
1391/1/29 در ساعت : 12:13:48
سلام جناب طالبی بزرگوار شعر زیبایی بود در پناه حق
علی رضا آیت اللهی
1391/1/30 در ساعت : 11:12:10
سلام
بسيار زيبا سروده ايد و روان . مرتضي علي هميشه يارتان ، و معبود وي نگهدارتان !
مهدی سیدحسینی
1391/1/29 در ساعت : 13:53:29
سلام زیباست باآرزوی موفقیت/
امیر سیاهپوش
1391/7/11 در ساعت : 10:16:7
آفرین. بسیار زیباست. علوی بمان برادر
بازدید امروز : 4,315 | بازدید دیروز : 14,006 | بازدید کل : 121,733,789
logo-samandehi