<< العزة لله جمیعا >>
السلام علیک یا بنت رسول الله صل الله علیه و آله
السلام علیک یا سیدة النساء العالمین
السلام علیک یا فاطمة الزهرا ء (س)
.....................................................................................................
چنان هوای تو ای آشنا به سر افتاد
که اعتبار دلم بی تو در خطر افتاد
به هر کجا نگرم باز در مقابلمی
خیال غیر تو دیگر ز دل ، ز سر افتاد
نشسته ام برسد شب از آن زمانی که
جمال روی چو ماه تو در قمر افتاد
شبی که نور وجود تو در جهان پیچید
و مهجتی که به قلب و دل پدر افتاد
به نام سوره چشمان آسمان بینت
و هر چه سحر و طلسمات از اثر افتاد
و عزتی که خدا بر تو داد این بوده
حدیث آل عبایی که روی سر افتاد
و مهر دختریت عاشقانه می شد تا
که در نگاه پدر مادری دگر افتاد
کرامت پسرانی که از تو زاده شوند
شفاعت ملکی که ز بال و پر افتاد
بخند چون که خدا با تو می شود خشنود
و قهر او غضب توست بر بشر افتاد
تو نور چشم پدر بوده ای ولی روزی
سه نقطه...،کوچه ، حسن، نور از بصر افتاد
پریده مرغ دلم در مدینه، کوچه ی عشق
که ناگهان نگهم روی...روی در افتاد
دری شکسته و مشکین ز دود آتش بود
و ذهن سوخته ام یاد "انکسر" افتاد
تو را چه می شود ای شهر ، این صدای زن ایست
صدای فضه که بانوی من : پسر افتاد...
رسانده ای تن بی جان خود کنار علی (ع)
و دستهای تو چنگی ایست بر کمر افتاد
چنان گره زده ای ،ریسمان گره نزده
غلاف جای سرانگشت ،کارگر افتاد
مرو به حالت نفرین ، مدینه می لرزد
عجیب نیست که عرش خدا اگر افتاد
و آتش دگری بر دل کبابم زد
شبی که موی سپیدت سحر به خوابم زد