بود ایمان که همراه عمل را زینت
مدعی رانشود جامه سیه را شهوت
او بود در کلامی که زبانزد باشد
چون زبانش به بدی ها که یک سد باشد
چون کتاب عملش را دهند در دستش
به کتاب نیست خراب چون که زبان دربندش
هر کجا می رود او یاد خدا می آید
آدمی رابه این دار جدا می آید
گر شهم رابود اونیست هوایی به وجود
چون مقام است مجال روی به دادار صعود
گه تفکر به این دار خرابات شود
یا به عظمایی این ارض وسماوات شود
خالقش نیست فراموش و به دنیا دلبند
دل را نیست مرض چون به هوایی خرسند
عاشقی را اگر است نیست زتزویر و ریا
عاشقی را سبب قوت ایمان وحیا
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/2/15 در ساعت : 14:49:10
| تعداد مشاهده این شعر :
840
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.