سلام الهي است و قابل تقديس صميمانه و صادقانه و امٌا روايتي از يك حماسه روايتي برآمده از دل كه لاجرم بر دل هر صاحبدلي مي نشيند استوار و پايدار بمانيد انشاء الله .................................. تهرانی: از لطف حضورتان بی نهایت سپاسگزارم. خوشحالم که در فارسی زبانان در خدمت خوبانی چون شما قلم می زنم و دلم گام برمی دارد. پاینده باشید.
|
درود بر شما و سلام بر سروده ی زیبای تان. دست مریزاد ............................................ تهرانی: از حسن توجه تان سپاسگزارم
|
سلام سپاس آموختم از تیر آرش تا فتح خرمشهر همه برای بودن وطنیست با دفتر قطور به نام فرهنگ و همه در همه تنیده است تیر آرش فقط تعیین مرز نیست و فتح خرمشهر نیز اینها تعیین بدن تمدن و فرهنگ پر ریشه ایران است .تا فراموشمان نشود خدمات متقابل دین و ایران به یکدیگر ............................................. تهرانی: حتما همینطور است که می فرمایید. ممنون از توجه تان
|
دز شعرت یک تراژدی سیاسی هست یک فریاد که نذاشتی سر بلند کنه ولی نتونستی خاموشش هم بکنی تبریک گفتی ولی غمگین نه از سر حسادت که مثل این که یکی در بستر مرگه و براش تولد میگیرن همین زنگوله پای تابوت خودمون . درد کشیده هستن کلمه های این نوشته با غرغری مخفی از درون دلی که خون داره توش خونابه داره ... هربار بیشتر میخونم بیشتر دوسش دارم . ......................................... تهرانی: خوب دانسته ای. خوب. خیلی خوب
|
خانم دستت درد نکنه شعرت آمیزه ای دیدم از درد مقدس وعشق وایمان وشعور. درود و دوصد درود.در این روزگار واویلا چقدر یاد ونام شهیدان و یاد آنچه درروزگاری که آنچنان گذشت ارزشمند ووالاست خدا میداند .......................................... تهرانی: روزگار غریبی است... ممنون از لطف حضورتان
|
درود بر شما خواهر عزیزم ..................................... تهرانی: خدای را سپاس که در آسمان فارسی زبانان ماهی چون شما می درخشد. از لطفتان سپاسگزارم
|
درود بر شما خانم تهرانی عزیزم چقدر جویده از نقشه ی بی جغرافیایی ام چقدر زیباست!جغرافیای کلامتون به وسعت تمام کهکشان هاست. تندرست باشید و برقرار ......................................... تهرانی: ممنون عزیزم. خوشحالم که فارسی زبانان دوستان خوبی مثل شما دارد.
|
درود بر صداي رساي شعر تان كه بر دلها نشست .............................. تهرانی: ممنون از لطفتان بانوی شاعر
|
واژه هاي گر گرفته اند كه شكفتن لاله را خونرنگ شرح مي كنند. داغ اين غفلت ها و فراموشي هاست كه شعرها را ديوانه مي كند...مثل شاعرها. فراز و فرودهاي دردناك شعرتان سهم خون دلم را زياد مي كند. كاش اين نبرد، اينگونه سخت و نابرابر نبود...كاش چادرهاي شرافت گِل نمي گرفت . كاش اين ، يك شعر خيالي بود. بسيار زيبا بود و بسيار دردناك. ......................................... تهرانی: عمق توجه تان را می ستایم. سپاس
|
سلام خانم تهرانی عزیز...انگار وقتی می خوانمش استخوانهایم درد می گیرد چرا که احساس می کنم وقتی می سرودیدش اینگونه بودید! و این درد در واژه واژه ی شعرتان خودنمایی می کند...چرا که از آن دردهای قشنگ است... به هر حال زیبا بود...خیلی... ......................................... تهرانی: خدای را سپاس که دنیای تنهایی هایم شاعر بزرگی چون شما دارد. از حضورتان سپاسگزارم
|
سلام بر شاعر سپیدهای ستودنی و استوار و تصویرگر کوچه های زخمی ِ خاظرات تیر و ترکش و داغ ،خواهر بزرگوارم خانم حیایی تهرانی مدیریت واژگانی و خلق تصاویر زیبا که غبار روزمرگی را از افق نگاه مخاطب می زداید هنر قلمی توانا و اندیشه ای نکته سنج است به شما برای این همه خلاقیت تبریک و آفرین می گویم موفق باشید ................................................... تهرانی: از لطفتان بی نهایت سپاسگزارم جناب کریمی. همیشه به نوشته های من به دیده ی لطف می نگرید. شکرگزار بودنتان
|
سلام خانم تهرانی عالی بود شعرتون . بی اغراق میگم کلا شعرهاتون را دوست دارم . ایشاالله روز به روز شاعر تر باشید تا ته شاعری :دی مخلصانیم ........................................... تهرانی: پس بالاخره نوشتید. ممنون که بزرگوارید و دوست و همراه. همیشه موفق باشید و شاعر و شاعران دوست
|
با سلام ، بسیار زیبا بود ............................ سلام بر شما. از لطف حضورتان بسیار سپاسگزارم
|
سركار خانم. اين نوحه ي موزون به هزار اشك مي ارزد. تصويري دردآلود و واقعي با تمام زيبائي و تاثير ممكن. دل شكسته ي ما همسفر اندوه شعرتان. ممنون. ............................... از لطفتان سپاسگزارم جناب شهیدا. همیشه از نثرها و شعرهای زیبا و پرطراوتتان جانم را تازه می کنم
|