ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



حوالی روز مبارک تو


دوباره تو آمدی و من شعری برای خوشامد ندارم



شعری برای آن تبسم خونین



برای شعله های تا خدا و زخم به استخوان رسیده



تو آمدی و من چمدان سفر نبسته ام



وقت نکرده ام که شهر را ببرم به تماشای خاکریزها



بوی کوچه های غریبت



غریبه تر می کند غربتم را



ولی ببخش که در گیر و دار خودم



به نماز شکسته ی گلدسته ات نرسیده ام



این روزها



حوالی روز مبارک تو



که دشمن رسیده تا پشت خانه ی من



ببخش که درگیر کیلومترهای تیر آرشم



که تا کجای توران را اضافه کرد به مرزهای وطنم



و بی کفایتی کدام شاه خفته در موزه های غیر وطنی



چقدر جویده از نقشه ی بی جغرافیایی ام



تو از فرات آمدی غرق در خون خیابان گرد



گم شده در میان گریه ی نخلستان های شیمیایی شده



ببخش که بیماری لاعلاج گرفته اند



لیوان های آب و تریبون عدالت های مگو و گل های روسری خواهرانت



و ماهواره های امیدوار



فردای کودکانت را قتل عام می کنند



زبانم لال



عصر این حرف ها گذشته برادر من!



از پس همین چادر گِل گرفته ی خاموش



روز آزادسازی ات مبارک باد!


کلمات کلیدی این مطلب :  حوالی ، روز ، مبارک ، تو ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/3/2 در ساعت : 22:57:13   |  تعداد مشاهده این شعر :  1866


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی رضا آیت اللهی
1391/3/3 در ساعت : 4:45:22
سلام
الهي است و قابل تقديس
صميمانه و صادقانه
و امٌا روايتي از يك حماسه
روايتي برآمده از دل كه لاجرم بر دل هر صاحبدلي مي نشيند
استوار و پايدار بمانيد انشاء الله
..................................
تهرانی: از لطف حضورتان بی نهایت سپاسگزارم. خوشحالم که در فارسی زبانان در خدمت خوبانی چون شما قلم می زنم و دلم گام برمی دارد. پاینده باشید.
اکبر نبوی
1391/3/3 در ساعت : 2:32:32
درود بر شما و سلام بر سروده ی زیبای تان. دست مریزاد
............................................
تهرانی: از حسن توجه تان سپاسگزارم
علی عبداللهی
1391/3/3 در ساعت : 6:39:46
سلام
سپاس
آموختم
از تیر آرش تا فتح خرمشهر همه برای بودن وطنیست با دفتر قطور به نام فرهنگ و همه در همه تنیده است تیر آرش فقط تعیین مرز نیست و فتح خرمشهر نیز اینها تعیین بدن تمدن و فرهنگ پر ریشه ایران است .تا فراموشمان نشود خدمات متقابل دین و ایران به یکدیگر
.............................................
تهرانی: حتما همینطور است که می فرمایید. ممنون از توجه تان
علی‌رضا رضایی (مجنون)
1391/3/3 در ساعت : 13:15:50
دز شعرت یک تراژدی سیاسی هست
یک فریاد که نذاشتی سر بلند کنه ولی نتونستی خاموشش هم بکنی
تبریک گفتی ولی غمگین
نه از سر حسادت
که مثل این که یکی در بستر مرگه و براش تولد میگیرن
همین زنگوله پای تابوت خودمون .
درد کشیده هستن کلمه های این نوشته
با غرغری مخفی
از درون دلی که خون داره توش
خونابه داره
...
هربار بیشتر میخونم بیشتر دوسش دارم .
.........................................
تهرانی: خوب دانسته ای. خوب. خیلی خوب
غلامرضا محمدی (کویر)
1391/3/3 در ساعت : 10:59:20
خانم دستت درد نکنه شعرت آمیزه ای دیدم از درد مقدس وعشق وایمان وشعور. درود و دوصد درود.در این روزگار واویلا چقدر یاد ونام شهیدان و یاد آنچه درروزگاری که آنچنان گذشت ارزشمند ووالاست خدا میداند
..........................................
تهرانی: روزگار غریبی است... ممنون از لطف حضورتان
عارفه دهقانی
1391/3/21 در ساعت : 11:40:2
درود بر شما خواهر عزیزم
.....................................
تهرانی: خدای را سپاس که در آسمان فارسی زبانان ماهی چون شما می درخشد. از لطفتان سپاسگزارم
فاطمه صمدی (مهتاب)
1391/3/4 در ساعت : 2:2:26
درود بر شما خانم تهرانی عزیزم
چقدر جویده از نقشه ی بی جغرافیایی ام
چقدر زیباست!جغرافیای کلامتون به وسعت تمام کهکشان هاست.
تندرست باشید و برقرار
.........................................
تهرانی: ممنون عزیزم. خوشحالم که فارسی زبانان دوستان خوبی مثل شما دارد.
مژده ژیان
1391/3/3 در ساعت : 22:10:35
درود بر صداي رساي شعر تان كه بر دلها نشست
..............................
تهرانی: ممنون از لطفتان بانوی شاعر
سینا شهیدا
1391/3/7 در ساعت : 22:58:42
واژه هاي گر گرفته اند كه شكفتن لاله را خونرنگ شرح مي كنند.
داغ اين غفلت ها و فراموشي هاست كه شعرها را ديوانه مي كند...مثل شاعرها.
فراز و فرودهاي دردناك شعرتان سهم خون دلم را زياد مي كند.
كاش اين نبرد، اينگونه سخت و نابرابر نبود...كاش چادرهاي شرافت گِل نمي گرفت .
كاش اين ، يك شعر خيالي بود.
بسيار زيبا بود و بسيار دردناك.
.........................................
تهرانی: عمق توجه تان را می ستایم. سپاس
وحیده افضلی
1391/3/7 در ساعت : 11:35:17
سلام خانم تهرانی عزیز...انگار وقتی می خوانمش استخوانهایم درد می گیرد چرا که احساس می کنم وقتی می سرودیدش اینگونه بودید! و این درد در واژه واژه ی شعرتان خودنمایی می کند...چرا که از آن دردهای قشنگ است...
به هر حال زیبا بود...خیلی...
.........................................
تهرانی: خدای را سپاس که دنیای تنهایی هایم شاعر بزرگی چون شما دارد. از حضورتان سپاسگزارم
مصطفی پورکریمی
1391/3/3 در ساعت : 4:38:39
سلام بر شاعر سپیدهای ستودنی و استوار و تصویرگر کوچه های زخمی ِ خاظرات تیر و ترکش و داغ ،خواهر بزرگوارم خانم حیایی تهرانی
مدیریت واژگانی و خلق تصاویر زیبا که غبار روزمرگی را از افق نگاه مخاطب می زداید هنر قلمی توانا و اندیشه ای نکته سنج است به شما برای این همه خلاقیت تبریک و آفرین می گویم موفق باشید
...................................................
تهرانی: از لطفتان بی نهایت سپاسگزارم جناب کریمی. همیشه به نوشته های من به دیده ی لطف می نگرید. شکرگزار بودنتان
علی‌رضا رضایی (مجنون)
1391/3/3 در ساعت : 11:48:15
سلام خانم تهرانی
عالی بود شعرتون . بی اغراق میگم
کلا شعرهاتون را دوست دارم .
ایشاالله روز به روز شاعر تر باشید تا ته شاعری :دی
مخلصانیم
...........................................
تهرانی: پس بالاخره نوشتید. ممنون که بزرگوارید و دوست و همراه. همیشه موفق باشید و شاعر و شاعران دوست
حمیدرضا نوری
1391/3/31 در ساعت : 1:1:51
با سلام ، بسیار زیبا بود
............................
سلام بر شما. از لطف حضورتان بسیار سپاسگزارم
سینا شهیدا
1391/4/21 در ساعت : 12:18:25
سركار خانم. اين نوحه ي موزون به هزار اشك مي ارزد. تصويري دردآلود و واقعي با تمام زيبائي و تاثير ممكن. دل شكسته ي ما همسفر اندوه شعرتان. ممنون.
...............................
از لطفتان سپاسگزارم جناب شهیدا. همیشه از نثرها و شعرهای زیبا و پرطراوتتان جانم را تازه می کنم
بازدید امروز : 4,024 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,719,492
logo-samandehi