بلبل طبع حزین کی فرصت دیدار داشت؟
زندگانی خواب بود بازیچه در منقار داشت
میهمان عشق بودیم و هواخواه کسی
این دل بیچاره کی انگیزه آزار داشت؟
قامت چشم تو ای مه روی عالمتاب من
کاش سرّی و سری با عاشق بیمار داشت
تا به کی گریان دلی با دیده خندان کنم؟
اشک هم از همجواری با رخ من عار داشت
کوه را برکند روزی قدرت والای عشق
بی گمان فرهاد هم با جان شیرین کار داشت
با حقیقت عشق می ورزیدم ای رویای تلخ
فاش شد رازیّ و منصور مرا بر دار داشت
دل به این خوش بود عمری با خیال وصل او
سادگی کردی دلم او سوی دیگر یار داشت
سهیل ساسان
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/5 در ساعت : 14:26:24
| تعداد مشاهده این شعر :
748
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.