باسلام وادب واحترام . سروده ی زیبایی بود و خواندنی . من چند سوال درذهنم درهنگام خوانش پیش آمد که مطرح می کنم :
1-دوباره گردنوشتم یعنی چه ؟!!
دوباره جاده و طوفان، دوباره گرد نوشتم
2-این بیت حضرت عباسی بی نظیر بود و زیبا وماندنی .دست مریزاد
از اینکه جام تو از عاشقان چه ساخت سرودم
از اینکه چشم تو با شاعران چه کرد نوشتم
3- این بیت هم تناقض داشت و حرفی برای گفتن نداشت
بس است هر چه نوشتند از شهید و شهیدان!
-قبول گردد از ایشان!- من از نبرد نوشتم
3: من از نیرد و من از زخم ، از طراوت وسبزی ؟!! چی ؟!!
من از نبرد و من از زخم، از طراوت و "سبز"ی
دروغ گفته هر آنکس که گفته "زرد" نوشتم
4- این بیت هم معنا نداشت : درآن زمان که قلب رفیقان یخ بسته بود ، کسی نبود ببیندکه (یخ) که (سرد)نوشتم یعنی چه ؟!!!
در آن زمانه که یخ بسته بود قلب رفیقان
کسی نبوده ببیند که "یخ" که "سرد" نوشتم
5- چه چیزی نوشته ای که شبیه مردان نوشتن است ؟!!
تو زنده ای و نرفتی؛ گواه حرف من این "من"
منی که بچّه ام اما شبیه مرد نوشتم...
جسارت شد .موفق باشید
---------------------------------------------------------------------------
سلام
بسیار محبت کردید که برای این نوشته ی ناقابل وقت گذاشتید. در جواب پاره ای از نوشته تان مطالبی داشتم که ترسیدم سرتان درد بگیرد!
در هر حال ممنونم.