ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برای پیامبر مهربانی


تا شب بي‌پناه پيدا شد



 نوري از گرد راه پيدا شد



پرده‌ها ابرها كه پس رفتند



طاق ابروي ماه پيدا شد



بين بيراهه‌هاي سردرگم



ناگهان شاهراه پيدا شد



سنگ بودند چشم‌ها ناگاه



جذبه‌ي آن نگاه پيدا شد



ماه من لحظه‌اي غروب نكرد



گاه پنهان و گاه پيدا شد



بانگ لولاك در جهان پيچيد



چرخه‌ي سال و ماه پيدا شد



شعر جاري شد و تبسّم كرد



آسمان با زمين تكلّم كرد



چشم در اشتياق و حيرت سوخت



سايه آتش گرفت و ظلمت سوخت



قلب دريا به هاي‌وهو افتاد



آسمان در بگومگو افتاد



برف‌ها قطره‌قطره آب شدند



چشمه‌ها چشمه‌ي شتاب شدند



درّه‌ها از ترانه سر رفتند



رودها عاشقانه‌تر رفتند



سنگ‌ها رشته رشته كوه شدند



سركشيدند و باشكوه شدند



گيسوانش كه شد رها در باد



جنگل آغاز شد به راه افتاد



آسمان‌ها پر از طلوع شدند



قصه‌هاي ازل شروع شدند



ماه آغاز قصه تنها بود



گاه پنهان و گاه پيدا بود



ماه من لحظه‌اي غروب نكرد



اگر اينجا نبود آنجا بود



حسن يوسف شكفته در رويش



بر لبانش دم مسيحا بود



چشم‌هايش پر از صداقت صبح



گيسويش داستان يلدا بود



سينه‌اش موج‌موج اقيانوس



قلب او قطره قطره دريا بود



آيه آيه بشارت توحيد



معني لااله‌الا بود



با لب جبرييل صحبت كرد



سايه‌ها را به نور دعوت كرد


کلمات کلیدی این مطلب :  برای ، پیامبر ، مهربانی ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/3/28 در ساعت : 12:59:11   |  تعداد مشاهده این شعر :  1045


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

دکتر آرزو صفایی
1391/3/28 در ساعت : 13:8:5
سلام بر شما
خواندم و بهره بردم سپاس
نغمه مستشارنظامی
1391/3/29 در ساعت : 13:9:23
بسيار زيبا بود و وزن آهنگيني داشت فقط در بيت آخر يك اشتباه تايپي وجود دارد موفق و سلامت باشيد
علی کریمی
1391/3/30 در ساعت : 1:10:40
سلام برادر عزیز. غزل مثنوی بسیار زیبایی بود. پایدار باشید. یاعلی
بازدید امروز : 4,872 | بازدید دیروز : 12,771 | بازدید کل : 121,747,117
logo-samandehi