عشق وطن
تــا عشــق وطــن در دل ما صـدر نشين است
خاكش به نظر، گوهر و سنگش چو نگين است
تــا روح خــــرد ، زنــده بُــوَد در وطــن مــا
جــان مايــه ي فـرهنگ دري، شعر وزين است
با شيــره ي جــان، نخـــل ادب، شهــد فشان شد
هر ريشه ي آن با خــرد و عشـق عـجيـن است
شــادابــي بستــانِ سخــن از دم عــشـق اســت
كـــز هـمّــت اربــا ب ا د ب، سبــز تريـن است
از فـيـــض هــنــر، سرو اد ب گــشت برو مند
با آنــكـه تــبــــر دار ز هــر سو به كمين است
فــرهــنــگ اهــورايــي مــا، ســسـت نگــــردد
هــم شـاخه و هـم ريــشه ي آن، ركن ركين است
سر سبــز تــر از پــيــش، "كريما" شود اين ملك
تا عــشــقِ وطــن در دل مــا صــدر نشيــن است
خرداد 76
کلمات کلیدی این مطلب :
عشق ،
وطن ،
تاریخ ارسال :
1391/4/6 در ساعت : 20:20:19
| تعداد مشاهده این شعر :
3881
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.