ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شیر ... شیر


یک روز سپیده اول وقت



دیدند که شیر تیز چنگال



بسیار سریع و تند و چابک



راهی شده سمت ثبت احوال



نالان و غمین و دلشکسته



نه هیبتی و نه یال و کوپال



تغییر دهید نام من را



تا تیره نگشته است اقبال



هم نام من و چنین هیاهو



مردم ز تبش شدند بی حال



ترسی زمن هیچکس ندارد



او گشته مثال ببر بنگال



بی قیمت و قدر گشته ام من



نرخش به کجا رسیده امسال



مردم نروند سمت او هیچ



چون قیمت او بکرده جنجال



یک پاکت شیر آن حوالی



ناگه به سخن درآمد و قال:



تقصیر زمن نبوده اصلا



گیرید کسی که کرده اهمال



غش می‌کند و به آب مخلوط



کارش شده هر دقیقه اخلال



هر کس که مرا ز چشم انداخت



ای کاش برد خداش اموال



از قیمت کاذبم بکاهید



تا پیر و جوان شوند خوشحال



1391/4/11


کلمات کلیدی این مطلب :  شیر ، ... ، شیر ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/4/11 در ساعت : 13:31:54   |  تعداد مشاهده این شعر :  878


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اکرم بهرامچی
1391/7/8 در ساعت : 23:19:0
خیلی خیلی به جا بود و نغز دست مریزاد/درود

***

با سلام و سپاس از حسن نظر شما
شبنم فرضی زاده
1392/11/13 در ساعت : 11:8:36
شعر حق وجالبی بود
افرین

***

از اظهار لطف شما سپاسگزارم.

بازدید امروز : 6,566 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,537,797
logo-samandehi