ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در خیابان...


درخیابان قدم نخواهم زد ،تاتو را یاد من بیندازد



بعد توصورتم به زردی رفت ،مثل برگی که رنگ می بازد





ظاهراً خنده روی لب دارم، بغض توی صدام می رقصد



بارها گفته بودمت بانو،غم دنیا به من نمی سازد





خنده های تومی کشد غم را،ناله های مدام ومبهم را



لرزش شانه هایم از گریه،زیرورو کرده وادی بم را





بی تو حرف اضافه ای شده ام ،تو به من دل نبستی ورفتی



در کتاب بدون توبودن،جستجو کرده ام متمم را





سیل باران هنوز می بارد،سیل باران شکست بغض من است



سهم مجنون همیشه تنهایی ست،عشق من هم به شیوه ی کهن است





من بت لات عشق تو بودم،باتویک عمر زندگی کردم



یک تبر دست سرنوشتم بود،پی نبردم زمانه بت شکن است





حرف هایم چه زود یادت رفت،حرف ها،نه گلایه ها بی تو



دور من راگرفته انگاری،حجمه سرد سایه ها بی تو





خواب دیدم که با منی با من ،شوق ماندن به دور چشمانت



دستهایت درون دستم بود، در خیابان قدم زدم... باتو





<<حمید حمزه نژاد>>



......................



 



ناگهان زلفی پریشان شد دلم آشوب شد



چشم های خشک من با رفتنت مرطوب شد



غوره ترش است و نمی شد گفت تا حلوا شود



با همه دشواری آیا می شود ایوب شد ؟



سنگ حرف یاوه را بر سینه ی من میزنند



الغرض ،رندی ،دغل بازی به من منسوب شد



خنده ات با دیگران بود و غمت مال من است



گرگ پیراهن دریده قسمت یعقوب شد



حک شده بر نشریات زرد بعد از سالها



حرف های مرد عاشق پیشه ای مکتوب شد



حرف ، حرف آخرم این بود ترکت می کنم



چشم در چشم تو افتادم دلم مغلوب شد



 



<<   حمید حمزه نژاد >>



...........



 



رو مگیر آینه تصویر تورا می بیند



یا در این فاصله تقدیر تورا می بیند



آنقدر سنگ نشو شیشه ترک بردارد



نونهال دلم از ریشه ترک بردارد



نکند آینه تصویر تورا پس بزند



خط قرمز به الفبای مقدس بزند



چشم در چشم تو باشم همه جا مال منست



آن دوابروی کمانیت دوتا بال منست



تو نشانم بده آن طُره ی گیسویت را



به جهانی ندهم تاری از آن مویت را



ماه لب تشنه ی دیدار پلنگست عزیز !



تا همین بیت فقط قصه قشنگست عزیز!



نکند آخر این قصه کمی تلخ شود



شاعری در به در قونیه و بلخ شود



نکند خصم تورا در دل چاه اندازد



مثل یعقوب مرا چشم به راه اندازد



بی تو حیران تر از آنم که به منزل برسم



کشتی ام نوح ندارم که به ساحل برسم



امشب این آینه ی کهنه ی تقدیر شکست



با تو خو کرده اگر زود، اگر دیر شکست



حمید حمزه نژاد



..............


کلمات کلیدی این مطلب :  در ، خیابان... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/4/19 در ساعت : 13:35:34   |  تعداد مشاهده این شعر :  1108


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

دکتر آرزو صفایی
1391/4/19 در ساعت : 13:47:58
سلام نیک اندیش
خواندم سروده تان را و بهره بردم
سپاس
مصطفی معارف
1391/4/20 در ساعت : 14:47:32
درود بر جناب حمزه نژاد عزیز ، اشعار زیبایی بودند و واقعا دلنشین ولی .... خدا خیرت دهد آنها را یکی یکی بگذار ما که هی خواندیم ورفتیم شعر بعدی هی خواندیم ورفتیم شعر بعدی یهو دیدیم آقا شب شده و نون نگرفتیم دویدیم تو خیابون که نون بگیریم یهو گشت ارشاد ما رو گرفت که چرا با پیژامه اومدی تو خیابون آقا درد سرت ندم .... اصلا از فردا اشعارتو یکی یکی اذار تو سایت مزاح بود ،؛ کارهاتون خیلی زیبایند شادمان باشید
نغمه مستشارنظامی
1391/4/20 در ساعت : 15:58:21
زيبا بود پاينده و شاعر بمانيد
بازدید امروز : 12,576 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,728,044
logo-samandehi