ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قرار بود ...


قرار بود نیایی و



پلان آخر را



روی نذری پزان سال های بعد ببندند



قرار بود نیایی و



دنیا زرد باشد



مثل صندوق های پست



مثل دکه های تلفن



قرار بود من گریه نکنم و فقط مشق  بنویسم



قرار بود



شب باران بگیرد



تو از دری که دیگر نیست



بروی به آسمان



و من بچه ای بمانم



که فقط تا بیست می تواند بشمرد



که دندانش هنوز نیفتاده



که فقط آب ... بابا ... بلد است



و تند تند مشق می نویسد



به "داس" که رسیدیم...



فهمیده بودم که "دیر" خواهی کرد

 



سیب...سینی...



دنیا قرمز شد!



دیگر مشق نمی نویسم!



درس ما هر گز نمی رسد به



"قاشق... بشقاب!"



بی "قرار" ...



بی قول ...



چشم میگذارم ،



تا بیست می شمارم



تا...



***



نیامدی!



حالا من



باید فرار کنم هر روز



از دوربینی که دنبالم افتاده



تا پلان آخر رابگیرد!

 



 



بی بی سمانه رضایی



1391/4/18


کلمات کلیدی این مطلب :  قرار ، بود ، ... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/4/19 در ساعت : 23:15:13   |  تعداد مشاهده این شعر :  1013


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سارا وفایی زاده
1391/4/20 در ساعت : 10:56:22
سلام زیبا بود.

"قاشق... یشقاب!" -- بشقاب ایراد تایپی دارد لطفا اصلاح کنید.
مصطفی پورکریمی
1391/4/20 در ساعت : 2:30:22
سلام خانم رضایی بزرگوار
بسیار زیبا بود و مثل سروده های کلاسیک تان دلنشین و پرمحتوا
سید اکبر سلیمانی
1391/4/20 در ساعت : 23:32:47
سلام خانم رضايي. كار خيلي خوبي بود
مژده ژیان
1391/4/20 در ساعت : 0:24:44
درود بي بي جان
درود بر اين سپيد دلنشينت
مصطفی معارف
1391/4/20 در ساعت : 14:51:23
خیلی زیبا و استوار بود شاد و سر بلند موفق باشید و برقرار .
نسرین حیایی تهرانی
1391/4/20 در ساعت : 0:7:31
آفرین. این بهترین شعری است که تا به حال از شما خوانده ام. دست مریزاد
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/4/20 در ساعت : 11:47:22
به داس که رسیدیم فهمیده بودم که دیر ..... شعر زیبایی خواندم . پاینده باشی
بازدید امروز : 7,143 | بازدید دیروز : 11,772 | بازدید کل : 121,761,160
logo-samandehi