نالم هر دم از فراق یار او یار منست
غمگسارو همنشین این شب تار منست
بر سرکویش بگریم تا سحرگاهان همه
عاشقم دیوانگی آخر همه کار منست
شب
شبست و غم گرفته تارو پودم
تویی ای خالق بودو نبودم
زعشقت بیقرارم که من زار
تویی تو ای همه جودو سجودم
دلبر
وقتیکه دلم هوای دلبر دارد
وقتیکه عشق او چو برسر دارد
هر نیمه شب رازو نیازم با او
پروازی که آخر چو کبوتر دارد
شعر
به شعرم شورو شوقی تازه دادی
به من تو صبری بی اندازه دادی
الهی من سپاسم از تو باشد
که عشقی را پر از آوازه دادی
============
زارم از مردمک چشم خودم اکنون یار
که چو زلف دلم آخر که پریشان حالم
کلمات کلیدی این مطلب :
ناله ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/4/21 در ساعت : 17:34:24
| تعداد مشاهده این شعر :
800
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.