ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نخواهم برد سهمی از حساب ِ بی کتاب تو


نخواهم برد سهمی از حساب ِ بی کتاب تو



دریغا سهمم آتش شد از آفاق ِ سراب تو



تو ای اندوه بی پایان دمی دست از سرم بردار



که قلبم روز و شب سر می برد در اغتصاب ِ تو



مسیح من که مصلوب است زیر هجمه ی بهتان



زده نان شبم را در غم و رنج ِ شراب  تو



چهل شب منتظر بودم بیایی لحظه ای اما



سحر از مغرب ِ اوهام ، سر زد آفتاب ِ تو



چه می خواهد زمانه از سر این پیر مادر زاد



که زاده زال چشمانم به زردیّ ِ عتاب ِ تو



تو را می خواهم ای چشمان ِ تو مشکی ترین یلدا



که من گم کرده ام خود را سراسر در حجابِ تو



چه کردی با دل ای سالوک زاده می کویرد من



چه فرجام بدی دارد ، دعای مستجاب ِ تو


کلمات کلیدی این مطلب :  نخواهم ، برد ، سهمی ، از ، حساب ، ِ ، بی ، کتاب ، تو ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/4/24 در ساعت : 17:56:52   |  تعداد مشاهده این شعر :  1042


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نغمه مستشارنظامی
1391/4/25 در ساعت : 15:11:7
مسیح من که مصلوب است زیر هجمه ی بهتان
زده نان شبم را در غم و رنج ِ شراب تو.. زيبا بود پاينده باشيد
سید علی اصغر موسوی
1391/4/25 در ساعت : 2:56:53
تو را می خواهم ای چشمان ِ تو مشکی ترین یلدا
که من گم کرده ام خود را، سراسر در حجاب تو
***
زیباست
موفق باشید
یاحق
////////////
ممنون گرامی نظر لطف شماست
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/4/25 در ساعت : 14:42:48
ببخشید فراموش کردم مصرع اول بیت اخر در هم ریخته بود . وزنش را درنیافتم
علی گیاهی
1391/4/26 در ساعت : 23:1:52
سراسرشور شیداییست این شعر /درودبراستادهاشمی /ممنونم پایدارباشید
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/4/25 در ساعت : 14:41:33
درود مسیح من که مصلوب است زیر هجمه ی بهتان زده نان شبم را در غم و رنج ِ شراب تو
غزل زیبایی بود . بیت بالا گرفتارم کرد . کاش به جای غم یا رنج کلمه ی دیگری می گذاشتید . غم و رنج اگرچه متفاوت هستند این جا یک مصداق دارند مثلا می توان نوشت : زده نان شبم را در تبِ خونین شرابِ تو . که نان در خون زدن را تداعی می کند یا هر جور دیگر . این بیت ان قدر زیبا بود که دلم نیامد بگذرم . البته همه ی شعر جاندار و سیال بود ممنون از ضیافت شاعرانه تان سری به دفتر شعر من بزنید
بازدید امروز : 603 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,716,071
logo-samandehi