ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



رستم برادرم
         پریشان گویی به زبان غزل، برای رستم آی محمد اف

           
 

دنیا چه داشت آه به جز غم برادرم!؟

دنیا که خورده بود به قلبم برادرم

چیزی نگفت، حرف نزد تا سکوت رفت

بارید از نگاه تو نم ـ نم برادرم

 

نزدیک میشدیم به دنیای سایهها

دنیا که محو میشد کم کم برادرم

غیر از سکوت و یأس در این عصر سوگوار

با ما چه بود آه فراهم برادرم؟

با ما رفیق بود مگر سالهای سال

چیزی به غیر حسرت مبهم برادرم؟

 

آوارگی محض!، غم روزهای دور

تنهایی رها شده با غم برادرم!

تنهایی رها شده در خاطرات من

بغض رقیق، آهِ دمادم برادرم!

بعد از سفر میان گل و غنچه دیدمت

خون برده بود باغ تو را هم برادرم

گفتم: چه وقت میشکفد طالع زمان

گفتی: بهار قدر مسلم برادرم

دیدی بهار آمد و آوارهتر شدیم!

دیدی چه رفت بر گل مریم برادرم؟
دیدی غبار آینه
ها را کسی ندید

اشکی شدی به صورت شبنم برادرم،

 

تقدیر ماست اینکه فقط زخم میخوریم

گاهی اگر زیاد، اگر کم برادرم

 

تنگ غروب بود و زمان رفت از برم

من که همیشه دیر رسیدم برادرم

دیدم غروب آمده، خورشید رفته است

دیدم که مه نشسته به عالم برادرم

شعری بخوان که مست تو باشم تمام روز

حالا بهار آمده رستم برادرم



 

کلمات کلیدی این مطلب :  دیدی بهار آمد و آواره تر شدیم؟ ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/1/22 در ساعت : 13:22:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  957


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید حکیم بینش
1392/1/23 در ساعت : 17:11:49
بسیار زببا بود. درود بر شما
ساراسادات باختر
1392/1/22 در ساعت : 13:49:15
تقدیر ماست اینکه فقط زخم می خوریم..
زیبا بود برادرم..
محمدجواد آسمان
1392/1/22 در ساعت : 13:49:55
آفرین وحید جان
درود بر تو و شعرت
و درود بر رستم خان عجمی
علی سعادتخانی
1392/1/22 در ساعت : 18:19:51
مگر می شود گلی از این باغ معطر انتخاب کرد.....
آفرین وحید عزیز
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 1 ماه و 16 روز و 15 ساعت و 56 دقیقه و 37 ثانیه است همراه شماییم 445794997.331 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 10,577 | بازدید دیروز : 14,006 | بازدید کل : 121,740,051
logo-samandehi