در ضمن وب گردیها به وبلاگ (( شاید بخوانیام))که نویسنده ی ان آقای سید مهدی
طباطبایی می باشد برخوردم ایشان دریکی از مطالبش ضمن پرداختن به ابیاتی از
حضرت ابوالمعانی بیدل دهلوی و با رجوع به شرحی که از آقای محمد کاظم کاظمی نقل
کرده بودند ضمن ارج نهادن به زحمات ایشان بعضی ایرادات را نیز به شرح های ایشان
روا داشته بود که در بعضی موارد ایرادات به جا و شرحی که ایشان در مقابل نوشته بودند
به حقیقت نز دیک تر بود... دوستان برای اطلاع بیشتر می توانند به وبلاگ ایشان مراجعه
کنند و بطور مبسوط در جریان توضیحات ایشان قرار گیرند
یکی از ابیاتی که ایشان نقل کرده و شرح آقای کاظمی را بر ان به چالش کشیده بودند بیتی
ست که این حقیر نیز در مطلبی با عنوان شرحی بر یکی از غزلیات بیدل به همراهی
دوستان به خوانشش پرداخته بودیم و در مطالب صفحه ی من قابل مشا هده است
کفن در مشهد ما بینوایان خونبها دارد
ز عریانی برون آ، گر توانی شد شهید اینجا
قبل از هر چیزی توضیحات آقای طباطبایی را در این مورد عینا می اورم و در ادامه به
واکاوی مسئله خواهم پرداخت آقای طبا طبایی در مقام نقد شرح آقای کاظمی بر این بیت
نوشته اند:
((گاهی اوقات آقای کاظمی مفهوم بیت را متوجه نشده و پیشنهاد اصلاح بیت را
مطرح کردهاند؛ در حالی که اگر به کنه بیت برسیم، هیچگاه به دنبال اینگونه
مسائل در شعر نخواهیم رفت. به بیت زیر و تعبیر و شرح آقای کاظمی دقّت کنید:
«کفن در مشهد ما بینوایان خونبها دارد
ز عریانی برون آ، گر توانی شد شهید
بیت در شکل حاضر معنی دلپذیری ندارد؛ چون بیدل همواره به عریانی (در معنی
آزادگی و فارغ از قید بودن) تشویق میکند و اینجا نیز در مصراع اوّل، خود را بینوا
(بدون کفن) میداند. شاید "از عریان بیرون آمدن" به معنی "از سر عریانی بیرون
آمدن" یا همان "عریان بیرون آمدن" باشد و شاید هم در اصل، "به عریانی برون آ"
بوده و در دیوان درست ضبط نشده است»
آنچه مسلّم است، این بیت از بیدلانهترین ابیاتی است که میتوان اوج هنرمندی
او را در آن به تماشا نشست و لب به تحسین گشود. با تمام احترامی که در حوزة
بیدلشناسی معاصر به آقای کاظمی قائل هستم، امّا هیچ کدام از تعبیرات ایشان
دربارة این بیت درست نیست. به باور نگارنده، «از عریانی برون آمدن» به معنی
دست کشیدن از عریانی است
اگر در دیوان بیدل تأمّل کنیم، او عریانی را لباسی میداند که برای پوشاندن بهکار
میرود:
غیـر عـریـانـی لبـاسـی نیسـت تـا پـوشد کسی
از خجالت چون صدا در خویش پنهانیم ما)
نیست پیراهن دیگر بیدل
غیر عریانی ما در بر ما
بنابراین چون کفن در مشهد بینوایان خونبها دارد و عریانی کفنی است که بر تن
بینوایان پیچیدهاند، بهتر آن است که آنها از همین کفن نیز بیرون آیند تا شهادت را دریابند.
اینها عین مطالب آقای طبا طبایی در وبلاگش بود
روشن است که محل اختلاف در شرح این عزیزان مفهوم عریانی در مصراع دوم است
بنده نیز با نظر آقای طبا طبایی در رابطه با معنی عبارت ((ز عریانی برون آ)) به معنای
دست کشیدن و خروج از عریانی توافق دارم و لی ایشان نیز در ادامه در رابطه با مفهوم
عریانی و ارتباظش با سایر عناصر موجود تصویر روشنی نمی دهد
برای شرح موضوع بهترست به وضعیت شخص بینوا در مصراع نخست پرداخته شود
بینوایی شخص بینوا در مصراع نخست مر بوط است به بی کفنی حضرت بیدل می
فرمایند رسیدن بینوا به نوا یش(کفن) مستلزم خونبهاست
و در مصراع دوم ادامه می دهند که اگر کسی بخواهد در جایگاه دیدار به مقام وصل نائل
شود(شهادت ) باید از عالم عریانی (بی کفنی = بینوایی ) به در آید ولایق پوشیدن تن پوشی
شود که او را به مقصودمی رساند........همین
به زعم این حقیر مفهوم بیت چنان رو شن و صریح است که که کلیت آن حتی با جا به جا
کردن ارکان جمله قابل درک است و نیاز به شرح چندانی ندارد
حضرت بیدل می فرمایند:
کفن در مشهد ما بینوایان خونبها دارد
ز عریانی برون آ، گر توانی شد شهید اینجا
پوشیدن کفن در وضعیت عریانی که ما داریم (حضرت بیدل عریانی را بینوایی می دانند)
تاوان (خونبها) دارد و هر کس که بخواهد به وصل برسد باید از عریانی(بی کفنی=
بینوایی ) خارج شود
در شرحی که این حقیر بر این بیت نگاشته بودم برای عریانی کسوت وحشت را نیز قائل
شده ام این کسوت درمواجهه مقام کفن پوش شدن است که بیش از همه شجاعت و از خود
گذشتگی را می طلبد
رضا کرمی - تیر ماه 90