از نظر رعایت وزن عروضی وترتیب قافیه ها شعر بی نقصی است امااگر دقت کنید تقریبابیش نیمی از هر مصراع راواژه ی قافیه وعبارت ردیف به خود اختصاص داده است. در چنین حالتی هر شاعری به زحمت می افتد حتی شاعران با تجربه.مثلا در مصراع اول فقط «دیوانه ام به دار»برایتان باقی مانده است.واین یکی از محدودیت هاییست که شاعر شاید ناخواسته به آن گرفتار می شود.میتوانستید برای رفع این محدودیت از وزن طولانی تری استفاده کنید.
گاهی نیز بعضی از ترکیب ها بی بهانه طولانی شده اند:باتلاق خویش زبون از این ترکیب های ناجور است که البته از نظر محتوا هم چندان موفق نیست.
یا تعبیر به سینه وصل بودن می توانست با یک آرایه ادبی مثل تشبیه ،مجاز ،استعاره یا شبیه به آن به ترکیبی دیگر تبدیل شود تا فضای خیال انگیز تری به سطر بدهد.
زخواب برون کشیدن هم اگر انصاف بدهیم قدری از زمان ما کهنه تر است، نیست؟!
در این سطر:
چون سایه در کنار تو من راه می روم
من در این سطر به خاطر آوردن شناسه میم در آخر مصراع حشو است هرچند برای پرکردن وزن آمده باشد
همچنین استفاده از واژه بعد در مصراع :می ایستی،بدون هیچ تمهیدی اندیشی بوده است. یعنی واژه بعد فقط برای پر کردن وزن دیده شده چون با می ایستی وسکون میکشی مرا هیچ تفاوت معنایی ندارد
پیروز باشید.از اینکه اینهمه به پروپای شعر پیچیدم آزرده نباشید. .یاحق
سید علیرضا شجاع
1393/1/6 در ساعت : 15:20:10
با عرض سلام و ادب خدمت استاد خصلتي عزيز
از اينكه وقت با ارزشتان را براي نوشته حقير صرف كرديد سپاسگذارم
استفده كردم از نظر ارزشمندتان سعي در رفع نواقص خواهم كرد
اميدوارم كه بيشتر حقير را مورد لطف و نظراتتون قرار بدهيد
يا علي
|