سلام ...
قصد دارم برای اولین بار غزلی را به زبان کردی گویش گروسی منتشر کنم ... اطلاع ندارم شاعران گرامی تا چه حد با زبان کردی آشنا هستند اما امیدوارم بازتاب خوبی داشته تا انگیزه ای برای اشعار بعدی باشد. این غزل برگزیده سومین جشنواره بین المللی شعر کردی (رضوی) می باشد ...
خوه ره تاو ...
هه رچه ن له ته م و هه ور و ته گر پربیه چاوم
بازم وه ته مای دیگـه ن نویــر خــوه ره تـــاوم
که ینی نیه هه رلا ک ره سم ؛ وشکه ؛ سه راوه
وه ک مشته خوه لیگم ک له شویـن یی تکـه ئاوم
ئه ی ئاگــره سوزانیـه خــــــــــرمان گیـــــــانم
چه بکه م له بولیزه ی وه ره مد پــرله هه لاوم
هاتــم له سه قـاخـــانه ده ل و دیگـــه بشــویـرم
زانم ک چه نی به گمه ل و به گنویرو خه راوم
قـوروم نیـــه بـــو زامنم و شان به وه شـئــرم
ئه وقوه ر ته قـنم ئه ی ده ره تا به یــده جـواوم
نه وکه ر له په نای که ره م و لوتف تـو شاهـه
بی یاگ تـو شاهیـش ک بـوم هــه رله ئه زاوم
ئمری وه تو ده ل به ستیم ئه ی مانگ خوراسان
نـاو خاگــمــه گان به شکـه بیـاریــد وه هســـاوم
هرچند چشمم با مه و ابر و تگرگ پوشیده شده است ... باز به دیدار خورشید تابان امیدوار هستـــــم*
به هرسو که می دوم تا به چشمه برسم خشکی و سراب است ... مانند مشتی خاک به دنبال قطره ی آبی هستـم*
این آتش خرمن جانم را سوزانده است ... و از شعله ی غم تو لبریز حرارت شده ام؛ چه کنم ؟*
آمـــــدم تا دل و دیده را در سقاخانه شستشو دهم ... هرچند می دانی چقدر بدعمل و بدنیت و ناخالص هستـم*
قرب و منزلتی ندارم تو ضامنم شو وبه شعرم شانی عطاکن ... آنقدر این در را میکوبم تا پاسخم را دهـی*
در پناه لطف و کرم شما نوکر چون پادشاهیست ... بی یاد شما شاه هم که باشم باز در رنج و عذاب هستــم*
یک عمر به شما دل بسته بوده ام ای ماه خراسان ... باشد که در بین خادمهای خود مرا هم به حساب بیاورید*
تاریخ ارسال :
1393/6/22 در ساعت : 13:36:53
| تعداد مشاهده این شعر :
1159
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.