در هم شکست طاقت کسرا کنار تو
وقتی که می کشید زمین انتظار تو
خفاش های نورگریز سحرستیز
پر ریختند یکسره در سایه سار تو
بر دختران شهر امیدی دمیده بود
گاه طلوع رحمت پروردگار تو
هر وقت بادهای بلا سخت می وزید
هر غزوه شد قضاوتي از کارزار تو
ای در رکاب تو شب هفت آسمان سپید
آبی تر از همیشه ی دوران بهار تو
با چشم دل اميرنظر بر تو دوخته
آموخته تمام كلام قصار تو
پوشيده نيست معني لولاك از ازل
تاعالم است آينه ي اعتبار تو