سلام علیکم
سر ذوق آمدیم با شعر زیبایتان و بداهه ای مرتکب شدیم . امید آن که ببخشایید.
خدمت شما:
جناب بوالفضولا! یافتم من
برای نان به هر سو می دوی ، نیست
غم نان درد شاعر هاست ، آن هم
دوایش مستزاد و مثنوی نیست
غم نان دارم و بی خانمان ام
اگر احوال بنده معنوی نیست
نه شمس و نه قمر دارم ، همین است
که شعرمن شبیه مولوی نیست
خدایا! توبه از هر بیت این شعر
بسی سست است و ابیاتش قوی نیست
برای قافیه آوردم اش تا
نگویی: پس حسین منزوی نیست؟!
ارادتمندم
.................................................
بدون شعر زیبای سلیمی!
درون سینه ام شور و نوی(!) نیست
("نوا" در قافیه جبراً "نوی" شد
نگویی تا مرا فکر "روی" نیست!)
هزاران شکر چون ذوق عزیزان
چو طومار قوافی منطوی نیست!