ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



به شیخ ابراهیم زاکزاکی وبه یاد دیداربا آن بزرگ درمحضر مقام معظم رهبری
یک صندلی اگر چه جلوتر نشسته بود
در چشم من چو کوه، برابر نشسته بود

گویی به مأذنه هیجان بلال داشت
انگار پیش روی پیمبر نشسته بود

یا در مدینه همنفس مسجدالنبی
محو شکوه فاتخ خیبر نشسته بود

عمامه ای سپید چو یک بافه یاس داشت
چون بر دایره یکسره بر سر نشسته بود

نهج البلاغه بود به چشمش ورق ورق
در شرح خطبه ، چشم به منبر نشسته بود

گفتند از قلمرو افریقه است او
با پیر ما به عینه برادر نشسته بود

تأثیر ما ابوالشهدایش خطاب کرد
دیدم چو باغ لاله معطر نشسته بود

صبح دو شنبه بود و در ان ماه بهمنی
در حلقه ای مقابل رهبر نشسته بود

پژواک لحن پیر جامران به گوش داشت
در چشم او چقدر کبوتر نشسته بود

زاکزاکی است حاصل آن نفس زاکیه
گفتند و او خموش بر آن در نشسته بود

مثل خلیل، چشم به بت های آذری
بین هزار شعله ی اخگر نشسته بود

او را به باغ لاله مگر از کدام دست
خطی شقایقانه به دفتر نشسته بود

گفتند از عشیره ی جون ست ، این درست
او را به سینه زخم مکرر نشسته بود

او را میان هلهله ی بت تراش ها
بر دل هزار تیشه ی بتگر نشسته بود

با چشم شب ستیز فقط از پگاه گفت
هر چند بر دلش همه خنجر نشسته بود

سالی گذشت و فتنه ی صهیون امان نداد
در قتلگاه، پیر دلاور نشسته بود

در گرمگاه حادثه از داغ کشتگان
دیدند چون سپند به مجمر نشسته بود

می دیدمش که نعش پسر روی دست داشت
اما صبور در شب سنگر نشسته بود

می دید شهر در قرق شب پرست هاست
تا در خسوف، خسرو خاور نشسته بود

می دید پشت پنجره هر سو پرنده ای
در سنگ خیز حادثه بی سر نشسته بود

اما بلند، مثل سپیدار بر زمین
در اقتدا به حضرت حیدر نشسته بود

او را کنار مزرعه ی چای هر غروب
بعضی میان حنجره یکسر نشسته بود

در کشتگاه پنبه خطوط کبود رنج
بر دست پینه بسته مادر نشسته بود

سالی گذشت و فتنه ی صهیون امان نداد
در قتلگاه، پیر دلاور نشسته بود

چون بادبان کشتی او یا حسین بود
آن زورق شکسته به لنگر نشسته بود

مجلس تمام و شور شهیدانه اش مدام
در چشم من از او غزلی تر نشسته بود
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  اجتماعی ، ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1394/10/9 در ساعت : 14:42:39   |  تعداد مشاهده این شعر :  567


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

رضا محمدصالحی
1394/10/9 در ساعت : 16:25:6
درود استاد انصاری عزیز

همیشه از شما بهترین ها را خوانده ام

دست مریزاد
محمدمهدی عبدالهی
1394/10/9 در ساعت : 15:50:33
سلام و عرض ادب خدمت برادر بزرگوارم جناب انصاری نژاد عزیز
درود بر شما و طبع لطیفتان
ماجور باشید ان شاءالله
محمدمهدی عبدالهی
1394/10/9 در ساعت : 15:51:38
سلام و عرض ادب خدمت برادر بزرگوارم جناب انصاری نژاد عزیز
درود بر شما و طبع لطیفتان
ماجور باشید ان شاءالله
مرضیه عاطفی
1394/10/10 در ساعت : 16:7:19
عرض سلام
عالی بود جناب انصاری بزرگوار
"سالی گذشت و فتنه ی صهیون امان نداد
در قتلگاه، پیر دلاور نشسته بود"
پیروز باشید.
یاعلی(ع)

مصطفی پورکریمی
1394/10/9 در ساعت : 16:35:32
بسیار زیبا و غرورآفرین سروده اید استاد..........
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 1 ماه و 17 روز و 20 ساعت و 13 دقیقه و 46 ثانیه است همراه شماییم 445896826.591 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 11,598 | بازدید دیروز : 12,771 | بازدید کل : 121,753,843
logo-samandehi