ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قصیده ی رستاخیز2
درپس کوه آفتاب صبح رستاخیز بود
پیش رو ابری کبود وسخت توفان خیز بود

آفتاب سایه سوز ازکوه می آمد فرود
دیگر آنجا کی مجال توبه وپرهیزبود

باخروش حشر می خواندم تمام سوره را
کوه از پژواک بانک ارجعی لبریز بود

واقعیت داشت آنجا آفتاب رستخیز
کی دگرآن جلوه درچشمم خیال انگیز بود

مولوی برداشت دستار ازسماع واقعه
کی دگر فکرظهور شمسی ازتبریز بود

تیشه ی فرهاد برپیشانی اش کاری نکرد
بیستون اما تهی از شیهه ی شبدیز بود

"رایت منصور"بالارفت درآن گیرودار
وقت خونخواهی مگر ازفتنه ی چنگیزبود

درعمیق دره ای رفتم مه آلود ومخوف
تاعمیق دره،چاووش قیامت نیز بود

دو ملک آن گاه ازبالا وپایین آمدند
درعصاشان هم خطاب"ای جسد برخیز!"بود

فرصتی تاصوراسرافیل بود وپیش ازآن
های وهوی باد ازآن چاووش مرگ آمیزبود

دربهاراین اتفاق افتاد اما ناگهان
هرسو آشوب ورق گردانی پاییز بود

ناگهان دیدم خودم رازنده پای صخره ای
روحم اما درکجای دره حلق آویز بود

قافیه بگذاروازناباوران حشرگو
بعدازآن کی جرات انکار یاتعریض بود؟!

درشب دلتنگی ات شاعر!معادآگاه باش
فرض کن آن آفتاب صبح رستاخیزبود

4/1/95.شیراز

کلمات کلیدی این مطلب :  ،


   تاریخ ارسال  :   1395/3/19 در ساعت : 3:4:26   |  تعداد مشاهده این شعر :  617


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نغمه مستشارنظامی
1395/3/19 در ساعت : 9:20:22
سلام بر شما استاد،هر بیت را چندین بار خواندم و در معانی عمیق کلمات اندیشیدم،سپاس از شما،زنده باشید شاعر معاد آگاه
محمدمهدی عبدالهی
1395/3/19 در ساعت : 14:47:10
سلام و عرض ادب استاد انصارى نژاد عزيز
درود بر شما
بسيار زيبا و فاخر بود
مويد و منصور باشيد
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1395/3/22 در ساعت : 0:57:24
درود و دست مریزاد
زیبا مثل همیشه ، شاعرانگی شما مستدام
+++++++++
در بهاران خواب را تا می شود شیرین ببین
مشگلات اهل دل از خفتن پاییز بود
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 1 ماه و 17 روز و 19 ساعت و 04 دقیقه و 14 ثانیه است همراه شماییم 445892654.494 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 10,919 | بازدید دیروز : 12,771 | بازدید کل : 121,753,164
logo-samandehi