کبوتران مهاجر ز ترس رسوایی
پریده اند و این است فصل تنهایی
سراب زلف پریشان میان زوزه باد
حقیقتیست که مانده در اوج زیبایی
دلیل خلقت سوی دو چشم چشمش بود
چه بی دلیل نشسته به دیده بینایی
فراق اگرچه به یغما برد قشنگی را
وصال بین دو عاشق شود تماشایی
تاریخ ارسال :
1396/2/16 در ساعت : 11:23:23
| تعداد مشاهده این شعر :
705
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.