ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



(( خریّت )) مردی سوار بر خر خود در مسیر راه


(( خریّت  ))



 



 مردی سوار بر خر خود در مسیر راه



قصد گذشتن از سر یک جوی آب داشت



کوشید مرد ، تا که خر از جوی بگذرد 



خر ،  از پریدن از سر آب اجتناب داشت



 تدبیر ها نمود ولی خر تکان نخورد



 هر چند مرد از پی رفتن شتاب داشت



 بیچاره خر ، که جرآت آدم نمی شناخت



 از های و هوی آب روان اضطراب داشت



 می خواست جان دهد ، ولی از آب نگذرد



 اما کجا اجازه ی این انتخاب داشت



 آمد فرود مرد و  به شلاق ِ انتقام



 بر جسم او نواخت بدان حد که تاب داشت



مرد از نفس فتاد ز بس خر خرانه زد  



 خر ،  همچنان عناد بر آن ارتکاب داشت



 آن رنج برده هیکلی از خستگی نزار



 وین زخم خورده پیکری از خون خضاب داشت



 رندی که می گذشت بر این جنگ تن به تن



 در ذهن خویش ، حس خطا و صواب داشت



 دل را به آستان خرد برد و باز گشت



باید همیشه نوری از این آفتاب داشت



 خندید و گفت وقت نزاع ِ دو پهلوان



 پیروز  آن که گوش به حرف حساب داشت



 خر گفت من که هیچ به مکتب نرفته ام



 این مرد را بگو که سری در کتاب داشت



 با دست خویش این همه شلاق زد به من



 خود را خراب کرد و مرا در عذاب داشت



 حالا کدام  ازین دو نفر ،  بیشتر خریم



 باید برای پرسش من یک جواب داشت



 نا گه دو مرد چشم به هم دوختند سخت



 چون حرف خر ، به هر دوی آنان خطاب داشت



 با اعتراف  صاحب  خر ، خر گذشت کرد



 هر چند زخم ، روی بدن ، بی حساب داشت



                       محمد روحانی ( نجوا کاشانی )  


کلمات کلیدی این مطلب :  (( ، خریّت ، ، )) ، ، ، مردی ، سوار ، بر ، خر ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/10/19 در ساعت : 15:51:33   |  تعداد مشاهده این شعر :  1701


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/10/19 در ساعت : 18:46:25
«نجوا» که روی دست من اکنون بلند شد
از طنزهای فاخر خود ده کتاب داشت....
طنز و فکاهه آمیخته بهم نشان از تسلط و استادی جناب عالی در شعر طنز دارد.خیلی مسرور و مستفیض شدم.اگر گوش نامحرمی نباشد جا دارد که بگویم «خرکیف» شدم استاد!!
::::::::::::::::::::
سلام بر استاد خوش عمل عزیز
التفات همیشگی جناب عالی تشویقی شور انگیز و باعث دلگرمی ست
احباب گر چه منکر آداب می شوند
نجوا درین کلام نظر بر صواب داشت
دریاست طنز خوش عمل و یاوه های من
بر موج های او هنری چون حباب داشت
مصطفی پورکریمی
1390/10/19 در ساعت : 21:48:6
سلام جناب استاد نجوای گرامی
قصیده ای زیبا و پرنکته بود آن هم در روزگار قحطی چکامه های روایی حکمت آموز ...موفق باشید
،،،،،،،،،،،،،،،،
سلام استاد بزرگوار جناب پور کریمی ، حضور و اظهار نظرتان نهایت مهربانیست ، از لطفتان سپاس
محسن یاری
1390/10/19 در ساعت : 15:56:21
به به ... به به ... چقدر شیوا و روان جناب روحانی عزیز استاد بزرگوار دست مریزاد .
::::::::::::::::::
سلام بر شما جناب یاری عزیز و از اظهار نظر محبت آمیز و به به هایتان سپاس
( البته جای چه چه خالی مانده بود )
مجتبی اصغری فرزقی
1390/10/20 در ساعت : 8:42:35
احسنت
احسنت




درود بر استاد روحاني عزيز


اولا ممنون از لطفي كه نسبت به اين حقير داريد


شعر زيباي شما من را غافل گير كرد


خيلي قشنگ بود



موفق و پيروز باشيد استاد



وبلاگ: شعر نو پيراهني در باد

،،،،،،،،،،،
از محبتتان صمیمانه سپاسگزارم
مصطفی معارف
1390/10/20 در ساعت : 13:15:9
جناب نجوا طنز جالبی بود که به خیلی جاها بر میخورد
موفق باشید
:::::::::::::::
سلام جناب معارف ، از حضور و اظهار محبتتان سپاس
محمدرضا درانی نژاد
1390/10/19 در ساعت : 18:34:23
سلام بر جناب روحانی شعر شما را خواندم بسیار روان همرا با یک داستان لطیف و آموزنده
موفق باشید
:::::::::::::::::::::
لطف کردید استاد ، از مراحمتان سپاس
سید حکیم بینش
1390/10/19 در ساعت : 19:24:59
با سلام
لذت بردم استاد
لبخند فراری را یکبار دیگر بر لب ما نشاندید
موفق باشید
،،،،،،،،،،،،
سلام و عرض ارادت جناب بینش ، از لطف و مهربانی مخصوصتان سپاس . برقرار باشید
...........
خوشحالم ازین که آن فراری برگشت
لبخند ، به لب های قناری برگشت
تا جلو ه کند به باغ ، زیبایی گل
خرسند به دامن بهاری برگشت
ابراهیم حاج محمدی
1390/10/20 در ساعت : 7:43:42
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیز دکتر روحانی

طنز و فکاهه ای زیبا و دلچسب و بیاد ماندنی است . لذت بردم .
،،،،،،،،،،،،،،،
سلام بر استاد حاج محمدی عزیز ، از محبت بسیارتان سپاس . مستدام و مؤید باشید








سیاوش پورافشار
1390/10/19 در ساعت : 20:53:50
درود و عرض ادب
بزرگوار از این شعر آموزنده و نکته آموزتان تشکر
حق نگهدارتان
،،،،،،،،،،،،،،،،
سلام و از مهرورزیتان سپاس
علی‌رضا دل‌خوش
1390/10/19 در ساعت : 16:41:13
درود بر زیبائی کلامتان و روانی گفتارتان.
حقیقتا اگر این نحو از ادبیات را بیشتر در دسترس داشته باشیم ، آیا به نظر نمی رسد نوجوانان ما خود را از هری پاتر ها بی نیاز خواهند دید.
ممنونم به سهم خود.
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
سلام بر جناب دلخوش ، نگاهتان چه شیرین و دلنواز است ، سپاس بسیار از محبتتان
علی اشرفی راد
1390/10/20 در ساعت : 8:15:43
باسلام استاد نجوافصیده ای بود بسیار عالی و با مضمون سخت که شرح حال دوموجود
کاملا متفاوت ازهم که متین وپند آوز روان به نظم درآورده اید وامایشنهادی داشتم اگر قابل قبول باشد.
جناب استاد شما نوشته اید(حالا کدام ازین دو نفر ، بیشتر خریم ) بگذارید خر درخریت خود
بماند ودرصورت صلاحدید بنده درمصرع فوق با کلمات خودشما تغییر اتی داده ام:
(حالا کدام ازین دو بگو، بیشتر خریم ) نفر را بابگو تعویض نمائید/موفق باشید
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

سلام بر جناب اشرفی بزرگوار ، از حضور سرشار از مهر و محبت و اظهار نظرتان سپاسگزارم . آنچه که شما فرموده اید ایده ی بسیار خوب و قابل قبولیست که کلمه ی نفر به خر اطلاق نشود ، ولی استاد در نظر داشته باشید که هدف ساختاری شعر چیز دیگریست و اشاره ای دارد به آن بخش از آیه شریفه قرآن که معنای آن تقریبا" اینطور است ( بعضی از انسانها مثل چهارپایان هستند بلکه از آنها پست ترند .)
برای رسیدن به این هدف بوده که در جاهای دیگر شعر هم رعایت این برتری نشده و مثلا هر دو طرف دعوا پهلوان خوانده شده اند یا از هردو خواسته شده که به حرف حساب توجه کنند . امید وارم شما هم این نکته را بپذیرید . مستدام و موفق باشید

یوسف نجارزاده
1390/10/19 در ساعت : 16:54:32
گر بود زنده آن خر بيچاره اين زمان،

بس كارخانه گوشت براي كباب داشت
........
لطفا واژه "كباب" را "سوسيس و كالباس" قرائت بفرماييد عجالتا از اختيارات شاعري بهره بردم
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
سلام بر شما لطف کردید ، از محبتتان و نیز از اختیارات شاعریتان سپاس
افشین تل لو
1390/10/20 در ساعت : 10:24:37
سلام استاد نجوا
شیرین ونغز بود
بزرگی از کویی می گذشت همرهان گفتند:بزرگا بنگر آن عالم را که با بی سر وپایی چه دست برگریبان شده است! بزرگ گفت: بگذریم که اگر او عالم بود با این مرد اوباش کارش بدینجا نمیکشید.
شعرتان بسیار پندآموز است.
رستگار باشید.
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
سلام جناب تل لو ی عزیز
از مهر حضور ، اظهار نظر محبت آمیز وشما سپاس ، از قرینه سازی زیبایتان هم لذت بردم
برقرار باشید
علی سعادتخانی
1390/10/19 در ساعت : 19:7:52
بسیار زیبا بود استاد ، لباسی با زینت حکمت در قالب طنز و چه استادانه این الماس گهر بر نخ روان آدمی چیده شده بود
سپاس بابت این طنز حکیمانه
بی اغراق غزلی طنز ودر عین حال سلیس و روان به زیبایی این غزل خیلی کم خوانده ام
::::::::::::::::::::::
سلام بر استاد سعادتخانی عزیز
دلنوازی محبت هایتان آنقدر زیاد است که شرمنده ی بزرگواریتان می شوم ، سپاس از این همه محبت ، سپاس . برقرار و مستدام باشید
مجید مه آبادی
1390/10/19 در ساعت : 22:9:3
خر گفت من که هیچ به مکتب نرفته ام

این مرد را بگو که سری در کتاب داشت

درود استاد لذت بردم جالب بودهم بهره برديم هم پند
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
سلام بر جناب مه ابادی ، لطفتان همیشه همراه ، سپاسگزارم ، برقرار باشید
محمد توحیدی چافی
1390/10/19 در ساعت : 16:4:50
سلام...روان بود و حكمت آميز جناب نجواي عزيز...
::::::::::::::
سلام و درود بسیار بر شما جناب توحیدی و از مهربانیتان سپاس
سارا وفایی زاده
1390/10/20 در ساعت : 9:6:26
سلام جناب روحانی بزرگوار

دست مریزاد . همیشه لبتان پر خنده.
،،،،،،،،،،،
سلام و از لطف همیشگی شما ممنون
صادق رحمانی
1390/10/20 در ساعت : 15:45:42
استادانه بود.
:::::::
محبتتان بسیار
نام؟ نام خانوادگی؟
1390/10/20 در ساعت : 9:36:55
سلام و درود
بسیار زیبا و روان بود
لبخندی بر لبم نشاند
همواره خندان باشید و سلامت
،،،،،،،،،،،،،،،،
سلام و عرض ارادت
از محبت شما سپاس ؛ لطف کردید
.....
خوشحالم از این که خنده بر لب دارید
دکتر نکند شما کمی تب دارید !
بازدید امروز : 6,189 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,721,657
logo-samandehi