گل کرشمه کرد و گفت :
من همیشه سنبل رفاقتم
دوستی و صلح را بشارتم
آیه های سوره ی سعادتم
می شود شکفته غنچه ی لب از اشارتم
من شمیم لحظه های استراحتم
عطر و بوی ناب من ،
چو بانسیم آشناست راحتم
من انیس شبنم طراوتم
گرچه عمر من کم است ،
لیک من همیشه زنده ام
واژه واژه ی ترانه های ماندنم .
تو چه ای ؟ تو ، خار !!!
لایق تو و چو توست شوره زار
زهر نوش نیش توست همچو مار
تو زمینه ساز آتش عداوتی
استعاره ی شرارتی
تو کنایه از خیانت و جنایتی
مظهر ستیزه ای
از تو خوار تر کجاست ؟
من بهشتی ام ، تو جهنمی
من همیشه بارور ، تو عقیم و ابتری
من گلم ، تو خار
من کجا و تو ؟
تو کجا و من ؟
خار خنده کرد و گفت :
گل کمال هستی است .
شاهکار آفرینش است گل
با وجود این ولی ،
گل اگر نه خار بود ، گل نبود !!!
افتخار و سرفرازی گل از من است !!!
همچنان که خواری من از گل است !!!
تو گلی بلی لیک در کنار من
دست حکمت خدا ،
خار و گل همیشه با هم آفریده است .
تو گلی بلی لیک در کنار من !!!
هر دو آفریده ی یکی خدا !!!!
هر دو آفریده ی یکی خدا !!!!
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/12/16 در ساعت : 21:23:3
| تعداد مشاهده این شعر :
8394
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.