ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کبریت بی خظر


 



 



روز از نیمه روبه بعد رسید، پشت یک اتفاق در گذرم



کسی بی وقفه می زند هی حرف  ، بی خیال از فشار و درد سرم



بی شتاب است بانک و بی سیستم من ازاین انتظار بیزارم



درجهانی که سومی هستم  ،  می زند حرف زور نیشترم



 



یک نفر می زند جلو در صف، فکر کرده به گاو بودن (ما )



مثل یک سنگ پشت بیمارم، درد دارد تمامی کمرم



 



 له شده زیر بارِتحمیل تاولی چرک وزشت وبیمارم



متراکم از این همه تحقیر می جهد حس کینه چون فنرم



 



 



حس مشکوک هرزه ای دارد ، پشت لبهام مشت می کوبد



قلقلک می شود زبانم تا ، مثل یک فحش از دهان بپرم



 



باز درگیر اجتماعی که پر تناقض ،  خراب و بیمار است



توی لاک جنون فرو رفتم ،پشت این صف هنوز منتظرم



 



حبس در جعبه های باروتم ، وتو از انفجار می ترسی



من توهم زدم به قدرت خود مثل کبریت خیس و بی خطرم


کلمات کلیدی این مطلب :  کبریت ، بی ، خظر ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/2/4 در ساعت : 11:39:36   |  تعداد مشاهده این شعر :  1180

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سارا وفایی زاده
1391/2/4 در ساعت : 12:5:24
درود خانم اوجی
زیبا سرودید.
مانا باشید.
سینا شهیدا
1391/2/4 در ساعت : 11:49:57
لطفا اصلاح بفرمائيد تا زيبائي شعر كامل شود.مثل كبريت بي خطرم.ممنون.
مصطفی معارف
1391/2/4 در ساعت : 14:8:43
سر کار خانم اوجی این کارتان با کارهای دیگرتا ن به نظرم فرق دارد . زبان احساسی آن خیلی قوی به نظر میرسد . ولی لز یک نکته نباید گذشت و آن هم خط بسیار ریز این اثر است ، که ما با ذره بین بالا خره توانستیم بخوانیمش ولی بیچاره اونایی که این ابزار دشمن شکن را ندارند چه باید بکنند . راستی نمی توانید قدری فونتش را بزرگتر کنید ؟؟ سر بلند باشید
مجتبی اصغری فرزقی
1391/2/4 در ساعت : 13:26:17
سلام سركار خانم اوجي عزيز


غزل زيباي شما را خواندم


ياعلي
علی رضا آیت اللهی
1391/2/4 در ساعت : 18:34:22
سلام
خيلي ساده و بي پيرايه و به اصطلاح خودماني شروع كرده ايد و ناگهان سر از بزرگترين مسائل جهان در آورده ايد ! . بازهم فكر مي كنيد بي خطريد ؟
حرف زور از شما و از همه ي هموطنان عزيز به دور باد.
شعرتان قشنگ بود كه مرا سرحال آورد و اينچنين طنز گونه اظهار نظر كردم.
دکتر آرزو صفایی
1391/2/4 در ساعت : 12:56:11
سلام بانو
شعر خوبی است
نویسا باشید
حسین سنگری
1391/2/4 در ساعت : 18:10:42
سلام بر شما بسیار غزل زیبایی بود...
مژده ژیان
1391/2/4 در ساعت : 12:33:21
درود بانو
درود بسيار بر شما و قلم فصيحتان/درود بر اين كبريت بي خطر و تيز زبان كه آتش فشاني در دل دارد و چون نسيم در نوازش گوش دلهاست.

بر قرار باشيد و پاينده
علی میرزائی
1391/2/4 در ساعت : 14:49:14
سلام سرکار خانم اوجی
غزلی زیبا وروان با درد دلی در اغوش
دست مریزاد
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 1 ماه و 17 روز و 1 ساعت و 42 دقیقه و 34 ثانیه است همراه شماییم 445830154.514 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 2,284 | بازدید دیروز : 12,771 | بازدید کل : 121,744,529
logo-samandehi